براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
نــــــــــــــــام: گمـــــــــــنام
شـــــــــهرت: آواره
شـــــــــــغل: عــــاشق
نـــام پــــــدر: پـــریشان
نـــام مــــادر: گــــــریان
نام خواهر: نگــــــــــران
نام برادر: انتــــــــــــظار
نام دوست: بی خــیال
نــــام مونس: درد
محله: دیار فراموش شدگان
مکتب: عاشقان
جرم: به دنیا آمدن
حکم صادره: محکوم به زندگی
نشانی: شهر صفا، برزگراه وفا، میدان محبت، چهارراه آشنائی، خیابان سرگردانی، کوچه عشق، پلاک بیکران، منزل چشم انتظار........
سلام دوستان گلم امیدوارم بپسندید اخه بیشتر مطالبم حرفایه دلمه اگه خوشتون نیامد واقعا شرمنده ....راستی از ارشیو مطالب ی سری ب بقیه مطالبم هم بزنید بد نیست..بازم ممنون از حضور گرمتون
جمعه 9 فروردين 1392 ساعت 13:23 |
بازدید : 851 |
نوشته شده به دست ♥♥hamed051 |
(نظرات 0)
خیلی سخته که ببینی عشقت عاشقیش دروغه.....
چه زیبا! گفتم دوستت دارم ! چه صادقانه پذیرفتی!
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد ! چه ابلهانه! با تو خوش بودم !
چه كودكانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی !
چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد!
چه بیرحمانه! من سوختم
وقتی تمام احساس دلتنگیت را با یک
"به من چه"
پاسخ میگیری......
"به کسی چه"
که چقدر تنهائی!
کاش عاشقت نبودم، که این گونه بسوزم به پایت، که این گونه بمانم در حسرت دیدارت کاش عاشقت نبودم که عذاب بکشم، تمام دردهای دنیا را بر دوش بکشم
که شب هایم را با چشمان خیس سحر کنم، روزهایم را با دلتنگی و انتظار به سر کنم کاش عاشقت نبودم که این گونه دلم سوخته نباشد، در هوای سرد عشقت افسرده نباشد
کاش عاشقت نبودم که اینک تنها باشم، تو نباشی و من پریشان باشم، تو نباشی و من دیوانه و سرگردان باشم
کاش عاشقت نبودم که اینک لحظه هایم بیهوده بگذرد، فصل هایم بی رنگ بگذرند، تا حتی دلم به خزان نیز خوش نباشد
تقصیر خودم بود که هوای عاشقی به سرم زد، تا خواستم فرار کنم، عشق تو تیر خلاصش را به بال و پرم زد، تا خواستم دلم را پشیمان کنم، دلم دل به دریا زد و بدجور غرق شد، همه امیدهایم زیر آب محو شد کاش عاشقت نبودم که اینک از دست تو ناله کنم، شب و روز دلم را سرزنش کنم
قلبم میلرزد، تمام وجودم تمنای آغوشی را می کند که آن آغوش رویایی ست که همیشه می دانم رسیدن به آن محال است
چشمانم دیگر از اشک ریختن سویی ندارند، چشمانی که تمام لحظه ها انتظار این را می کشند که به دیدار چشمان تو بیایند
کاش عاشق دل بی وفایت نبودم، بی نیاز بودم، مثل خودت بی خیال بودم، کاش مهم نبود برایم بودنت، دیگر احساس نیاز نمی کردم در تمام لحظه های نبودنت..